درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ متين 
سلام و عرض ادب فراوان...
در قرآن مجيد ذكري از ديوار آهنين ذوالقرنين رفته است و اين معني از طرف مسيحيان مورد اعتراض قرار گرفته است لطفاً بفرماييد آيا اين ديوار هم‌اكنون وجود دارد؟ و اگر وجود دارد پس كجاست؟
ممنون مويد باشيد.
پاسخ

سلام بر شما ، ديوار يا سدّ آهنين در آيات شريفه 93 و 94 سوره مبارکه کهف بيان شده که توسط ذوالقرنين براي جلوگيري از تهاجم قوم طغيانگر ياجوج و مأجوج احداث گرديده ، اين سد در تنگه « داريال » و ميان کوه‌هاي قفقاز و نزديکي‌هاي شهر « تفليس » است. ولي اعتراض مسيحيان را نمي دانم در مورد چيست ! مؤيد باشيد
+ متين 
سلام استاد شما لطف داريد...

دارم سوالي اي خدا
اي آشنا با فکر ما
وي قادر قدرت نما

چون مي نوشتي اين سرنوشت ما خاکيان را
قسمت چه کردي از ملک هستي افلاکيان را
اي داور عرش آفرين
صورتگر فرش زمين
وي مالک ملک يقين

بايد به بال انديشه پويم هفت آسمانت را
يک يک ببينم هم ثابت و هم سيارگانت را
بايد سياحتها کنم در زهره و در مشتري
شايد که خورشيد افکند آنجا فروغ ديگري

تا مگر در آسمان، در دل آن اختران

ز آنچه مي جويد بشر ذره اي يابم نشان

شايد آنجا زندگي، دور از اين غوغا بود
معني صلح و صفا بلکه در آنجا بود

جوياي راز خلقتم هان اي خداي مهربان
با شهپر انديشه ها بر قله ي عرشم رسا
پاسخ

سلام بر شما ، اين اشعار از کيست ؟
کاربر گرامي، سلام
در تاريخ جمعه 93 اسفند 1 نوشته شما با عنوان سوختــه مِهـــر و محبّـت برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب و دبير سرويس آن روشن تر از خورشيد بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
پاسخ

با سلام و تشکر ، مؤيد باشيد
+ متين 
سلام. اين شعر در وصف خودم هست، ما را دعا کنيد استاد

اي دل چه انديشيده‌اي در عذر آن تقصيرها

زان سوي او چندان وفا زين سوي تو چندين جفا

زان سوي او چندان کرم زين سو خلاف و بيش و کم

زان سوي او چندان نعم زين سوي تو چندين خطا

زين سوي تو چندين حسد چندين خيال و ظن بد

زان سوي او چندان کشش چندان چشش چندان عطا

چندين چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شود

چندين کشش از بهر چه تا دررسي در اوليا


پاسخ

سلام بر متين شاعر و عارف و فرزانه مان ، ان شاءالله سالم و با نشاط باشيد ، متقابلا اين غزل حضرت امام (ره) را تقديمتان مي نمايم : درد خواهــــم ، دوا نمي خواهــــم / غصه خواهم ، نــــوا نمي خواهــم ! / عاشقم ، عاشــــق و مــــــريض تو ام / زين مرض من شفــــــــا نمي خواهم / من جفـــــايت به جــــــــــان خريدارم / از تـــــو ترکِ جفـــــــــــا نمي خواهم / از تـــو جانا جفـــــــــا ، وفـــــــا باشد / پس دگر من وفــــــــــــا نمي خواهم / تــــو صفـــــاي مني و مــــروه ي من / مــــــروه را با صفـــــــــا نمي خواهم / صوفي از وصل دوست بي خبر است / صوفيِ بي صفـــــــــــــا نمي خواهم / تـــــو دعــــاي منــــي تــــو ذکر مني / ذکــــر و فکـــــر و دعـــا نمي خواهم / هر طـــــرف رو کنـــــم توئي قبلـــــه / قبلـــه ، قبلــه نمــــــــا نمي خواهم / هرکـــه را بنگــــري فـــدائيِ توست / من فدايـــــم ، فــــــــدا نمي خواهم / همه آفـــــــــاق روشن از رُخ توست / ظاهـــري جاي پــــــــا نمي خواهم ! / [ ديوان امام خميني (ره) ص 160 ] مؤيد باشيد
وب عالي دارين خيلي عالي ...
پاسخ

ممنون