سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
* لینک دوستان

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شبهـــــای قـــــدر را دریابیــم

یا خودمان را در این شبهـا دریابیم !


خدایا ؛ اگر رمضان نبود بندگانت کی به راز و نیاز با تو می پرداختند ؟

خدایا ؛ اگر شبهای قدر نبود کی گناهکاران به درگاهت میشتافتند ؟

خدایا ؛ از بخت خود چون پرهیزم؟ از بودنی کجا گریزم ؟ناچاره را چه آمیزم ؟ در هامون کجا گریزم ؟  

و لا یُمکِنُ الفِرارُ مِن حُکُومَتِک !

خدایا ؛ آن روز که میتوانستم ندانستم ، و امروز که میدانم نمیتوانم !

پس کارم را چگونه به انجام رسانم ؟ و راهم را چگونه به پایان رسانم ؟

الهی ؛ ای گشاینده ی زبان مناجات گویان ؛ ای انس افزای خلوت ذاکران ؛  

ای حاضر نفسهای رازداران ؛ در حاجت کسی نظر کن که او تو را یک حاجت بیش نیست

و آن مشاهده دیدار توست.

الهی ؛ معنی دعوی راستگویانی ؛ فروزنده ی نفسهای دوستانی ، آرام دل غریبانی ،

از رگ گردن نزدیکتر به بندگانی ، چون در میان جانی ، از بیدلی میپرسم کجایی !

به حق تو که ما را در سایه ی غرور ننشانی ! و به وصال بی مثال خود رسانی ،

خدایا ؛ چه روزها و شبها را که به غفلت نگذراندیم ! چه هفته ها و ماهها را که به بطالت نرفتیم !

چه سالها از عمر خویش را که به گناه و معصیت تباه نکردیم !

خدایا ؛ اگر تو ما را نبخشی پس کِی ما را ببخشد ؟ خدایا مگر غیر از تو ما را خدایی هم هست ؟  

الهی و ربِّی مَن لِی غَیرُک ؟

خدایا ؛ تو مرا خواندی بجای اینکه من تو را بخوانم !

پس خود نیز مرا بپذیر که مرا پناهگاهی جز تو نیست .

خدایا ؛ تو خود این ماه را ماه بندگانت قرار دادی

و این شبها را شبهای راز و نیاز و التماس و درخواست !

الهی ؛ ای آورنده غم پشیمانی در دلهای دوستان ، العفـــو ...

ای افکننده ی سوز در دل تائبان ، العفـــو...

ای پذیرنده ی گناهکاران و معترفان ، العفــــو...

خدایا ؛ دستم بگیر که چون تو دستگیر نیست ...

دریاب مرا که جز تو پناه نیست ...

پرسش ما را جز تو جواب نیست ، و درد ما را جز تو دوا نیست ...

خدایا ؛ اگر به جز درگاه تو رفتم به خیال تو رفتم ،

و اگر از جز تو چیزی خواستم به پندار تو خواستم ،

از بس که دو دیده در خیالت دارم

در هرچه نگه کنم توئی پنــدارم

خدایا ؛ راهم نما به خود ، باز رهان مرا از بند خود ، ای رساننده ی به خود ،

برسانم به خود ، که کسی بی یاری تو نرسیده به خود،

خدایا ؛ ای یافته و یافتنی ، از مست چه نشان است جز بی خویشتنی ،

همه ی خلق را محنت از دوری است و این بیچاره را از نزدیکی !

همه را تشنگی از نایافت آب است و این روسیاه را از سیرابی !

خدایا ؛ تو کریمی تو رحیمی تو نماینده ی فضلی تو سزاوار ثنایی ،

نروم جز به همان ره که تو ام راهنمائی

خدایا ؛ اگر در این شبها مرا نیامرزی و نپذیری پس کَی مرا امید بخشش باشد ؟

خدایا ؛ میدانم و میدانی که جز گناه و نافرمانی اندوخته ای ندارم ،

پشتم از سنگینی این بار درهم شکست ،

مرا دریاب که مرا جز تو آمرزنده ای نیست ،

خدایا ؛ تو گفتی بیا ، اینک که آمده ام ، آمده را وامگذار !

اُدعُونی اَستَجِب لَکُم

خدایا ؛ تو ما را به نور عنایت هدایت دادی ، به معونت محبت بذر خدمت رویاندی ،

به پیغام دوستی آب پذیرش دادی ، به نظر خویش به میوه ی مودّت بار دادی ،

اکنون سزاوار است که سموم مکر و ریا و نافرمانی از آن باز داری ،

و بنایی که خود چنین ساخته ای به گناه ما خراب مکنی !

آمرزش از تو میخواهیم که تنها تو آمرزنده مهربانی

آمین یا رب العالمین

روضه ی روح من رضای تو باد

قبله گاهم در ســـرای تو باد

سرمه ی دیده ی جهـان بینـم

تا بود گـرد خاک پـای تـو باد

گر همه رأی تو فنـای من است

کار من بر مـــراد رأی تو باد

شد دلــم ذره وار در هوست

دلم این ذره در هــوای تو باد

اللهـــم عجــل لـولیــک الفـــرج


[ سه شنبه 91/5/17 ] [ 11:20 صبح ] [ سـرچشمــه ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 37
کل بازدیدها: 710270
*