ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
سلام عمو جان حالتون چطوره خوبين.
خوشحال شدم که بالاخره به جمع پارسي بلاگيان پيوستين.
چند روزي را منت بر سر ما گذاشتين و وبلاگ مارا مزين به نام خود نموديد.
الحق يادداشت هاي شما ، وبلاگي جداگانه را مي طلبيد که از استحکام و انسجام بهتري برخوردار شود.
............
احساس ميکنم کدورتي از جانب حقير بي سر و پا به جان پر ارزش شما افتاده است که ازين بابت طلب حلاليت ميکنم.
شما بزرگ ما و سرور و دعاگوي همه اقربا و غربا هستين.
انشالله هميشه در پناه حق زنده صحيبح و در صحت عافيت و سلامت باشين و بتوانيد دانه دانه،خشت خشت،از ديواره هاي سياهي و ظلمت ناشي از غيبت صاحبنا العصر و الزمان بکاهيد.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند....
ارادتمند شما.دعاگوي شما.
احمد ترابي زارچي

پاسخ

سلام احمدجان ؛ اشتباه ميكني هيچگونه كدورتي دربين نبوده و نيست و نخواهد بود رابطه من با شما رابطه پدر فرزندي است و هرگز هيچ گردي بر آن نخواهد نشست من دوستدارشما هستم و نميخواهم كوچكترين آسيب و صدمه اي به خود و خانواده و آبروي خانوادگيتان وارد شود هرچه گفتم و نوشتم از سر دلسوزي و محبت بوده و ممنونم كه به توصيه هايم عمل كردي موفق باشي