سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
* لینک دوستان

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ربیع الاول آغاز انحراف در اســـلام

 

 

آنطور که در تاریخ آمده ؛

 پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) در ماه ربیع الاول

پا به عرصه گیتی نهاده

و در همین ماه نیز در خاک پاک روضه منوره آرمیده اند!

در بیست و هشتم ماه صفر چشم از جهان فروبسته

و تا سه روز بدن مطهرشان دفن نشده!

گویا بزرگان مهاجر و انصار با رحلت پیامبر(ص)

در محلی بنام سقیفه بنی ساعده

دور هم جمع شده و به مشاوره و مجادله

در امر تعیین خلیفه و جانشین پیامبر(ص) پرداخته اند!

در حالیکه پیامبر( ص) حدود 70 روز قبل

در اجتماع عظیم غدیر خم در بازگشت از سفر حج

جانشین خود را به امر خداوند تبارک و تعالی

مشخص کرده بودند،

ولی آنهایی که در همان سفر همراه پیامبر(ص) بودند

و نقشه ترور پیامبر(ص) را کشیده

و در صدد اجرای آن بودند

که بحمد الله در این زمینه ناکام مانده

و نزد پیامبر(ص) لو رفته بودند!

از نصب جانشین توسط ایشان ناراضی ،

و قسم یاد کرده و هم پیمان شده بودند

تا نگذارند خلافت رسول الله به اهلش برسد !

همان هایی که بعد ازخطبه غدیریه پیامبر(ص)

جزء اولین نفراتی بودند که

با علی(ع) بعنوان امیرالمؤمنین بیعت کردند!  

[ قسمتی از شرح واقعه غدیر]  

[[ ...... پس از اتمام خطابه طولانی و مفصل پیامبر(ص)

و دستور بیعت به مسلمانان حاضردر مراسم ،

بیدرنگ مراسم بیعت آغاز شد،

و مطابق نقل مورخین،

نخستین کسی که با علی (ع) بعنوان امیرالمؤمنین

سلام و بیعت کرد عمرابن خطاب بود

که جلو آمد و دست داد و گفت :

 اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَمِیرَالمُؤمِنِینَ،

بَخٍّ بَخٍّ لَکَ، اَصبَحتَ مَولایَ

وَ موَلا کُلِّ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَه،

درود بر تو ای امیرالمؤمنین،

شاد باش که ولیّ من

و ولیّ هر مرد و زن با ایمان شدی،

بعد از عمر ، ابوبکر و سپس سایر مسلمانان

دست بیعت به علی(ع) دادند و ایشان را بجانشینی

و خلافت رسول الله (ص) تبریک و تهنیت گفتند. ]]

  

       [[..... اما چه شد که به محض ارتحال ملکوتی پیامبر(ص) بیعت خود را شکستند و مشمول نفرین پیامبر(ص) (که در واقعه غدیر بیان فرمودند) شدند؟ چیزی نبود جز حسد و حب دنیا و ریاست طلبی و جاه طلبی و یا نبودن ایمان کامل و نفاق درونی آنها ، همانگونه که پیامبر(ص) در واقعه غدیر به آن اشاره فرموده بودند ....]] ..... بعد از تعیین خلیفه در سقیفه ، به در خانه علی(ع) آمدند و ایشان را به بیعت با خلیفه غاصب فراخواندند! علی (ع) که خود جانشین منصوب از طرف پیامبر(ص) به امر خداوند بود دعوت آنها را اجابت نکرد ، سرکرده گروه مهاجم (عمر ابن خطاب) دستور داد هیزم بیاورند، مقدار زیادی هیزم در پشت در خانه انباشته شد! به علی (ع) خطاب کرد ‹ اگر از خانه بیرون نیایی خانه را به آتش میکشم ! ) ..... فاطمه (س) به قصد وساطت پشت در خانه آمد که ناگهان در خانه که در آتش شعله ور شده بود با حمله مهاجمین در هم شکسته شد و دختر رسول الله(ص) بین در و دیوار قرار گرفت ! فشار وارده بر در آن چنان بود که فاطمه (س) فضّه را به کمک طلبید ! .... مهاجمین وارد خانه شدند و لباس علی (ع) را گرفته ، به زور ایشان را به خارج از خانه می کشیدند ! ..... فاطمه (س) با آن حال صدمه دیده دست به دامن علی (ع) انداخت و گفت نمیگذارم ایشان را با این حال به مسجد ببرید! این بود اجر رسالت پیامبرتان(ص) که از شما چیزی نخواست جز رعایت احترام و حقوق اهل بیتش؟... تعدادی از مهاجمین تحت تأثیر قرار گرفته خود را عقب کشیدند ، عمر دید الان است که تمام نقشه هایش نقش بر آب میشود ، لذا به غلامش قنفذ دستور داد فاطمه را از علی جدا کن ! در این هنگام بود که آن ناپاک دست به تازیانه برد و .... ( قلم شرم دارد از نوشتن شرح واقعه) در این حملات ناجوانمردانه بود که محسن فرزند فاطمه (س) شهید شد ! ....

 

 

ای کاش مدینــه در و دیـــوار نداشت

ای کاش فدک این همه اسرار نداشت

فریـــــــاد دل محسن زهـــرا این بود

ای کاش در سوخته مسمـار نداشت

  

عمر به کعبه و نبوت پیامبر(ص) ایمان قلبی نداشت:

در یکی از کتابهای اهل سنت خواندم که خلیفه دوم موقع طواف کعبه و لمس حجرالاسود ، حجر را بوسیده و خطاب به حجر گفته است : « می دانم که نفع و ضرری برای من نداری، ولی چون دیده ام که رسول الله (ص) تو را بوسیده است من هم تو را می بوسم ! » از این سخن چنین استنباط میشود که او به کعبه و خدای کعبه ایمانی نداشته است،

نوشته اند بعد از شهادت اباعبدالله الحسین (ع) ، عبدالله پسر عمر به شام رفت و با یزید ملاقات و از کشتن حسین(ع) به شدت انتقاد کرد.... یزید که از عبدالله ابن عمر بخاطر موقعیت اجتماعیش حساب می برد دستور دادصندوقچه ای آوردند ،گفت ای عبدالله ، آیا خط و مهر پدرت را می شناسی؟ گفت میشناسم، نامه ای را از صندوقچه بیرون آورد و به او داد ، عبدالله نامه را که بخط و مهر پدرش بود خواند و آرام شد و به یزید گفت : من هم همانند پدرم هستم ! خوب کاری کردی که حسین را کشتی !!

در نامه چه نوشته بود ؟ قریب به این مضمون : [..... ای معاویه ؛ هرگز گمان نکنی که من حقیقتاً به محمد ایمان آورده ام ! نبوتی در کار نبوده و محمد خواسته چند روزی بر مردم حکومت کند و بعد آن حکومت را در خاندان خود موروثی نماید! من به قصد بهره جستن در این قضایا ظاهراً به او ایمان آوردم و دیدی که مانع رسیدن به اهدافش شدم ! او یک دختر ضعیف ناتوان را سرور زنان عالم قرار داده بود ولی پس از مرگش من چنان سیلی به او زدم که .... 

 

‹‹ فَلَعَـنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِعَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ...

اَللّهُمَّ خُصَ‏ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى‏، وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً، ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ وَالرَّابِعَ،

اَللَّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً

 

« پس خدا لعنت کند مردمى را که ریختند شالوده ستم و بیدادگرى‏ را بر شما خاندان .... خدا یا لعن مرا مخصوص گردان به نخستین ستمگر و غاصب حق آل محمد (ص)، و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را، پروردگارا لعنت فرست بر پنجمین آنها یزید ابن معاویه

 

بنابراین طبق فرمایش پیامبر(ص) [ مَن رَضِیَ بِفِعلِ قَومٍ فَهُوَ مِنهُم ] هرکس به عمل گروهی راضی باشد پس او هم جزو آنان است پسر عمر هم جزو کشندگان امام حسین (ع) محسوب میشود.

 

در پایان خاطرنشان می سازد همه این وقایع تلخ در اوائل ماه ربیع الاول اتفاق افتاده و همچنین روز هشتم این ماه هم که شهادت امام حسن العسکری و یتیم شدن آقا و مولایمان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در سن 5 سالگی بوده ، لذا ماه ربیع الاول هم که بهار ماه ها نامیده شده ماه حزن و اندوه شیعه است.



 

همه مشکلات و گرفتاری های ما
 

ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان
 

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا
 

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است
 

 پس برای تعجیــــل در فـــرج مبارکشــــان دعا کنیم
 


[ پنج شنبه 92/10/12 ] [ 8:39 عصر ] [ سـرچشمــه ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 710796
*