سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
* لینک دوستان

بِســمِ اللهِ الـرَّحمـنِ الـرَّحِیـم


اِذَاجاءَ نَصرُاللهِ وَالفَتحُ، وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلُونَ فِی دِینِ اللهِ اَفـواجاً،

فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَاستَغفِرهُ اِنَّهُ کانَ تَوّاباً

 

آرام ِ دلِ ستم دیدگان


 

(ای محمّد)؛آنگاه که یاری خداوند و فتح مکّــه به تو رسـد، و مردم را بینی گروه گروه در دین خــدا در آیند، پس خدای خویش را بستای و از او آمرزش خـواه که اوست خـدای تـوبـه پـذیــر. 

چون این سـوره بر پیامبر(ص) نازل شد؛ رسول خــدا (ص) گفت :

 ای جبرئیل؛ این سوره از وفات ما خبر می دهد که راه فنا می باید رفت ! و شربت تلخ مرگ می باید چشید ! و در خاک لحد می باید خفت

جبرئیل گفت :

ای سید بزرگوار ؛ آن جهان ، تو را به از این جهان است ، و جوار حق تو را به از دیدار خـلـق !

ای سیّد؛ هرچند که راه فنا است اما فنا راه بقا است و بقا وسیله لقـاء ! 


ای مسلمان :

 اگر در همه جهان با کسی در مرگ رعایت و مسامحتی رفتی ،

آن کس غیر از محمّد مصطفی(ص) نبودی!

هرچند دُرِّ  یتیم بود که از صدف قدرت بیرون آمد ! و آفتابی روشن بود که از فلک اقبال بتافت ! با این همه کرامت او را گفتند تو هم می میری ! (اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَیِّتونَ) 

ای سیِّـد ؛

 قـدم در این سرای نهادی و جهان را زیر قـدم زدی ! باز آی به حضرت  که جهان اَبَد به تو روشن است ! و عرصه قیامت در انتظــار شفاعت تـو است! و جمال فردوسیان شیفته چهره تو است! و آستان حضرت ما مشـتــاق قدم معرفت تو است!

ای سیِّـد ؛

هـرچه در آفـرینش است حـلـقـــه درگاه ما می کوبند،

تا تــو نیائی یکی را جواب نیست و هیچ کس را ‹‹ بــار ››  نــه!

ای مسلمان :

به وفات پیامبر(ص) پشت جبرئیل بشکست! به نا دیدن او ، دین اسلام خون بگریست! به مفارقـت او ، ایمان به ماتـــم نشست ! چه شده ؟ پیامبر(ص) از دنیــا رفته ،


ایوان کلمه لا اِلهَ اِلاَ الله بلرزید ! 

 

نوشته اند :

هنگامی که سعد معاذ (صحابه خاص) از دنیا برفت پیغمبر(ص) فرمودند :

با مرگ سعد عرش خـدا بلــرزید !

 پس با مرگ خودِ پیامبر(ص) آن امـور عجب نیست؟!

آخرین نگاهش به صحابه آنگاه بود که حضرتش از حجره بیرون آمد ، تنش همه درد ، رخسارش همه زرد ، تن ضعیف و بدن نحیف ، دست بر شانه علی(ع)از خانه به مسجد آمد، دو رکعت نماز گزارد ، پشت به محراب تکیه داد ، روی به یاران کرد ، اشک از دیـده او روان شد ،

یاران فهمیدند که وداع بازپسین است ،

دیگـر جمال عالم آرای او را نخواهند دید،

و سخن شیرین و حیات بخش او را نخواهند شنید ،  

محراب از او جدا خواهد ماند،

و جهان از رفتن وی تاریک خواهـد شد ،  

جبرئیل نیز به سفارت نیاید ،

و رضوان نیز به بشارت نیاید،

و پیغمبر خدا(ص) از حجره به خاک خواهد رفت

و از منبر گرم در لحد سـرد خواهد خفت !


  ای دریغــا !

آن جمال پر کمال که دلجوی اندوهگینان و آرامِ دلِ ستم دیدگان بود، در دل خاک خواهـد شد ! و خاک بر سر ما خواهد رفت ! از این پس ما خبر آسمان از که پرسیم ؟ درمان درد هجران را از که جوئیم ؟ در آن هنگام خروش صحابه در مسجد افتاد ، و گـَرد نومیدی بر رخسارها نشست ! و چراغ شادی در سینه ها فـرو مُرد !

همه گوش فرا داشتند که پیغمبر خدا(ص) فرمود :

 ای یاران ؛ ای عـزیزان ؛ ای غـریبان ؛ ای مهاجـران ؛ ای انصار ؛

بدرود که عمر ما به نهایت رسید ،

و دیدار ما به قیامت افتاد،

شما را بدرود میکنم

و همه امّت را که هستند و خواهند بود بدرود می گویم،

 

 به همه بگوئید که ما را آرزوی دیدار شما بود،

لیکن اجل مهلت نداد، و مرگ بشارت آورد،

از حضرت آمدیم ، باز به حضرت رفتیم ،

حرمت من را نگاه دارید ،  

عترت من را محتــرم دارید ،

وصـــایــــــای مرا بکار بندید ،

وصــیّ مــــرا اطـاعـــت کنید ،

نماز بگزارید ، بندگان را نیکـــو دارید ،

یتیمــــــــان را بنـــــوازیـــــــد ،

همه را به خــــدا سپردم.


[[ (1)  ـ آیا امت عترت پیامبر (ص) را محترم شمردند ؟ یا این که هنوز آب غسل پیامبر (ص) نخشکیده بود که یگانه دختر عزیزش را آن قدر آزردند که شبانه روز کارش گریه  بود ! آن قدر گریست که از گریه او همسایگان به ستوه آمدند ! و به گلایه نزدشوهرش علی (ع) گفتند : یا علی به همسرت زهرا (س) بگو یا روزها گریه کند و شبها آرام باشد ! یا شبها گریه کند و روزها آرام باشد ! علی (ع) پیام همسایگان را به فاطمه گفت ! فاطمه برای آسایش همسایگان برای گریه کردن به بقیع می رفت و در آفتاب داغ می نشست و در فراق پدر و سختی های دنیای سیاست! گریه می کرد ! علی (ع) برای زهرا سایه بانی ساخت تا از تابش آفتاب در امان باشد ، ولی این امت ناسپاس و لجوج حتی آن سایه بان را هم ( که بیت الاحزانش می نامیدند ) خراب کردند !

(2) ـ درمورد اطاعت از وصی پیامبر (ص) دیگر نیازی به توضیح نیست ، چرا که پس از ارتحال پیامبر(ص) حتی مهلت ندادند تا پیامبر (ص) کفن و دفن شود ! گویا بدن پیامبر (ص) سه روز در خانه اش روی زمین مانده بود ! و آن قوم در سقیفه بنی ساعده جمع شده و در تعیین جانشین برای پیامبر (ص) مشاوره و مجادله می نمودند ! گویا فراموش کرده بودند که حدود 70 روز قبل پیامبر (ص) در غدیر خم به امر خداوند تبارک و تعالی جانشین خود را تعیین کرده بودند ! ]]

 

چه نیکـوخصالی چه نیکـو فعـالی

چه پاکیـزه طبعی چه پاکیـزه رایی

دل من همـی داد گفـتی گـواهـی

که باشـد مـرا روزی ازتـو جـــدایی

 

... فَسَـبِّـــح بِحَـمــدِ رَبِّکَ ...

پیغمبر(ص) در آخر عمر خویش ؛

زیاد رکوع و سجـود می کرد و می گفت :

خداوندا ؛ از تو آمرزش می خواهم و بســوی تـو  

تـوبـه و بازگشت می کنم!

 

روایت است که :

پیامبر(ص) هر شبانه روز هفتاد مرتبه استغفار می کردند


نوشته اند چون این سوره نازل شد اصحاب شاد شدند !

ولی عباس (عموی پیامبرص) غمگین شد !

حضرت علت را پرسید ،

گفت : گویا خـبـر وفات است ؟

 حضرت فـرمودند : بلی!

واین سوره را سورة الـوداع خواننـد

 

جـدائی گمان برده بـودم ولیـــکــن    

نه چـنـدان که یکسـو نهی آشنایی

سپــردم به تــو دل ندانستـه بـودم

 که اینگـونه مایـل به کـوی خـدایی

سلام بر پیامبر رحمت و عزّت ، کرامت و فضیلت ، هدایت و امامت



[ دوشنبه 93/10/1 ] [ 11:25 عصر ] [ سـرچشمــه ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 45
بازدید دیروز: 100
کل بازدیدها: 711219
*