سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
* لینک دوستان

بسم الله الرحمن الرحیم


روز تکمیـل دیـن

نتیجه تصویری برای روز تکمیـل دیـن


اهمیت فوق العاده

واقعه غدیر و اصالت اعتقادی آن

آیات قـرآن مجیــد 

در مورد امامت حضــرت علی (ع) 

1 ـ اِنَّما وَلِّیُکُمُ الله وَ رَسُولُهُ

وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلوة

وَ یُؤتُونَ الزَّکوة وَ هُم راکِعُونَ

 (55)مائده

سرپرست و رهبر شما خدا و رسولشو آنان که ایمان آورده ، نماز بپا میدارند

و درحال رکوع زکات می پردازند.

تمام تفاسیر شیعه و اکثر تفاسیر اهل سنت

اتفاق نظر دارند که این آیه شریفه

درباره حضرت علی (ع) نازل شده

که در حال نماز و رکوع انگشتری خود را به سائل دادند.

 

2 ـ  اَطیعُوا اللهَ وَ اَطیعُوا الرّسُول

وَ اُولِی الاَمرِمِنکُم

( 59 )نساء

ای کسانی که ایمان آورده اید

خدا را اطاعت کنید و فرمان رسـول

و صاحبان امر را گردن نهید.

طبق نظر مفسران بزرگ قرآن،

اولی الامر امامان معصوم شیعه میباشند

 

 

3 ـ ...اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دِینَکُم

 وَ اَتمَمتُ عَـلَیکُـم نِعمَتی

وَ رَضِیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دِیناً...

 امروز دین شما را کامل

و نعمت را بر شما تمام کردم

 خشنودم که اسلام دین شما باشد.

مشاهده میشود که این آیات

و ده ها آیه دیگر

با ملاحظه شأن نزول آنها

درباره امامت و ولایت

و جانشینی امیرالمؤمنین علی (ع) است.

 

طبق نظر اکثر مفسرین

در هر کجـــــــــــــای قــــرآن

و در هر آیه ای از آیات شریفه قرآن

که از مؤمن و مؤمنین و اهل ایمان یاد شده

مصداق واقعی آن شخصامیرالمؤمنین علی (ع) است.

 

همچنین پس از نزول آیه شریفه:

«وَ اَنذِر عَشِیرَتِکَ الاَقرَبِینَ »

 

پیامبر(ص) سه مرتبه اعلام نمودند :

شما عشیره و خویشان من هستید ...

کدامتان با من بیعت می کنید

که بعداً برادر و وارث و وصیّ من باشد؟

و نسبت به من مانند نسبت هارون به موسی گردد

جز اینکه پیامبری پس از من نخواهد بود»

پس خویشان همه سکوت کردند

الاّ علی (ع) که بپا خاست...

و نکته آخر اینکه:

یکی از مشهورترین و متقن ترین براهین حقانیت

و امامت حضرت علی (ع)

واقعه غدیر است

کهپیامبر گرامی (ص)

پس از ادای حجّ

در بازگشت از سفر تاریخی

حجـــــة الــــــــوداع

بنا به امر

خداوند تبارک و تعالی

و پس از چندین مرتبه

هبوط و صعودجبرئیل امین

و تأکید بر ابلاغ امر خداوند

مبنی بر معرفی علی (ع)

بعنوان جانشین و وصی و امیرالمؤمنین،

ایشان را روی دست مبارک قرار داده

و به این مضمون معرفی فرمودند :

 

... مَن کُنتُ مَـولاهُ فَهـذا علیٌّ مَـولاه...

نکات ذیــــل بیانگر 

اهمیت فوق العاده واقعه غدیر

و اصالت اعتقادیآنمیباشد: 

 

1 ـ  اعلام حجة الوداعو آخرین سال عمر پیامبر(ص)

2 ـ  دعوت از مسلماناندر مدینهو تمام مناطق مسلمان نشین برای انجام حج

3 ـ حرکت جمعیت120000نفریاز مدینهو اطراف بسوی مکه برای انجام مناسک حج

4 ـ احضار حضرت علی (ع)وهمراهان از یمنبرای پیوستن به جمعیت شرکت کننده در حج

5 ـ ایراد خطبه در منا و مسجد خیفو آماده سازی مردم برای پذیرفتنواقعه ای که در غدیر رخ خواهد داد.

6 ـ اقامت در کنار جاده و بازگرداندن پیش روندگان و توقف پس آمدگانبمنظور حضور همه حجاج در مراسم غدیر.

7 ـ توقف سه روزه در محل غدیــر خـم

از دوشنبه تا چهارشنبههیجدهم تا بیستمذی الحجه

8 ـ سخنرانی یک ساعته

و بیان فضایل و مناقبحضرت علی (ع)و تأکید مکرر بر اجرای وصایای خود درخصوص امامت وولایت حضرت علی (ع)

9 ـ تبریک خواستن از مردم

و بیعت گرفتن از همه حضار با دست و زبان

10 ـ بیعت گرفتن حتی از زنهااز طریق زدن دست در طشت آبی که دستحضرت علی (ع) در آن بود.

زمان حادثه غدیر تا کنون

مسلمانان واقعه غدیر و مسئله امامت و ولایت

امیر المؤمنین علی (ع)را

به یک دید اعتقادی نگریستهو در کتب

عقاید ، تفسیر ، تاریخ ، حدیثو لغت

به نقل آن پرداخته اند

از جملــه مورخــان:

بلاذری (م279) در انساب الاشراف

ابن قتیبه (م276) در المعارف والامامه والسیاده

طبری (م 310) درکتابی مستقل

خطیب بغدادی ( م 463) در تاریخ خود

و از جمله محدثــان :

محمد ابن ادریس شافعی ( م204)

احمد حنبل (م241) در مسند و مناقب

ابن ماجه (م 273) در سنن

ترمذی (م 276) در صحیح

و از جمله مفسران:

طبری ( م 310 ) در تفسیر طبری

ثعلبی ( م 437) در تفسیرش

واحدی ( م 468 ) در اسباب النزول

 و فخر رازی ( م 606 ) در تفسیرش

و از متکلمـــــــان :

قاضی ابوبکر باقلانی بصری ( م 403 ) در التمهید

قاضی عبد الرحمن ایجی شافعی ( م 756 ) در المواقف

شریف جرجانی ( م 816 ) در شرح المواقف

قوشچی ( م 879 ) در شرح تجرید

و از لغت شناسان و صاحبان معاجم :

ابن درید  ( م 321 ) در جمهره جلد 1/71

ابن اثیـــر در نهــایـــه

این نقل قول ها بیانگر این است که :

مسأله امامت و ولایت

در نظر علماء شیعه و سنی

مسئله ای اعتقادی است

و صرفاً یک مسأله تاریخی نبوده و نیست

و هیچ یک از مورخین و مفسرین

و علماء فرقه های مختلف

نتوانسته اند آنرا انکار کنند،

لکن برخی درصدد تحریف آن برآمده اند
نتیجه تصویری برای روز تکمیـل دیـن


[ چهارشنبه 96/6/15 ] [ 10:40 صبح ] [ سـرچشمــه ] [ نظرات () ]

بسم الله الرحمن الرحیم


هنگامه ی غــدیــر


نتیجه تصویری برای عید غدیر

 

اَللهُمَّ صَلِّ و سَلِّم و زِد وَ بارِک عَلَی السَیِّدِ المُطَهّـَرِ وَ الاِمـامِ المُظَفّـَرِ وَ الشُجـاعِ الغَـضَـنـفَـر،ِ اَبِی شُبَیرٍ وَ شَبَرٍ، قاسِمِ طُوبی وَ سَقَـر، اَلاَنزَعِ البَطِینِ،اَلاَشجَعِ المَتِینِ ، اَلاَشــرَفِ المَکِینِ، اَلعالِمِ المُبِینِ، اَلنّاصِرِالمُعِـیـن، وَلِیِّ الدِّینِ، اَلوالِیِ الوَلِیُّ، اَلسَّیِّـدِ الرَّضِیُّ، اَلاِمــامِ الوَصِیُّ، اَلحــاکِـمِ بِالنَّصِّ الجَـلِیُّ، اَلمُخـلِـصِ الصَّفِیُّ، اَلمَـدفُـونِ بِالغَـرِیٍّ، لَیثِ بَنِی غـالـِبٍ،مَظهَــرِالعَجائبٍ،وَ مُفَـرِّقِ الکَتائبٍ، وَالشِّهابِ الثاقِـبٍ، وَالهِزَبر ِالسّـالِبٍ، وَ نُقطَةِ دائـرَةِ المَطالِبٍ، اَسَـدِاللهِ الغـالِب،غالِــبٍ کُلِّ غالــِبٍ، وَ مَطـلُـوبِ کُلِّ طالِـبٍ، صــاحِـبِ المَفاخِــر ِوَ المَناقِـبِ، اِمامِ المَشارِقِ وَ المَغارِبِ،مَولانا وَ مَولَی الکَونَینِ وَ الثَّقَلَینِ، اَلامام بِالحَقِّ، وَالاَمِیــرِالمُطلَقِ، اَبِی الحَسَنَینِ، صَلَواتُ اللهِ  وَ سَلامُهُ عَـلَیـهِ،اَلصَّـلـــــوةُ وَ السَّــــلامُ عَـلَیکَ وَ عَـلی آلِـکَ یا اَبِی الحَسَنَینِ،   یااَمِیرَالمُؤمِنِینَ، عَلِیَّ ابنَ اَبِیطالِـبٍ، یا اَخَ الـرَّسُـــولِ، یا زَوجَ البَتُـولِ، یا اَبَاالسِّبطَیــنِ، یا حُجَّةَ اللهِ عَـلی خَـلقِـهِ،یا سَیّــِدَنا وَمَـولانا، اِنّا تَوَجَّهـنــا وَاستَشفَعـنـا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلَی اللهِ، وَ قَـدَّمناکَ بَینَ یَـدَی حاجاتِنا فِی الدُّنیا وَالاخِـرَة، یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله   

نتیجه تصویری برای عید غدیر

ادامه مطلب در پست بعدی ...


[ شنبه 96/6/11 ] [ 5:18 عصر ] [ سـرچشمــه ] [ نظرات () ]

بسم الله الرحمن الرحیم

استقامت و پایمردى شگفت انگیز 

آخوند خراسانى در دوران کسب علم



 

تولـد و تحصیــلات :

محمدکاظم در سال 1255 در شهر مشهد متولد شد. پدرشملا حسین هروی زاده? شهر هرات و در مشهد مهاجر بود. وی درمشهد علوم مقدماتی و سطوح را فرا گرفت. سپس به سال 1277 قمری درسبزوار مدتی کوتاه ازحاج ملا هادی سبزواری فلسفه اسلامی آموخت. پس از آن در سن بیست و دو سالگی، در سال 1277 قمری بهتهران رفت و نزدملا حسین خویی این تحصیلات را ادامه داد. سپس عازمنجف شد و دو سال و نیم پیش از مرگشیخ انصاری به آنجا رسید و از درس او بهره برد. پس از آن نزدمیرزای شیرازی به آموختن فقه و اصول پرداخت. در هجرت میرزای شیرازی بهسامرا آخوند او را همراهی نکرد و در نجف ماند اما با حمایتی که از او دریافتمی‌کرد توانست به استادی خود در فقه و اصول را به اثبات رساند.[1]

برای اطلاع بیشتر از بیوگرافی ایشان به این لینک مراجعه فرمائید :

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF_%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

مقاله اى درباره  عسرت آخوند ملامحمد کاظم خراسانى (صاحب کفایه ) زمانی که در نجف تحصیل مى کردند:

خود آخوند ضمن بر شمردن وضع سخت خود از لحاظ خوراک و پوشاک نوشته اند  :   

در عرض آن مدت تنها خوراک من فکر بود و با این زندگانى قانع بودم و هیچگاهنشد سخنى یاد کنم که گمان کنند از زندگانى خود ناراضى هستم ...
طلابهیچ اعتنائى بمن نمى کردند، مگر معدودى که مانند من یا فقیرتر از منبودند خواب من از شش ساعت بیشتر نبود و چون با شکم خالى خواب آدم عمیق نمىشود شبها را بیدار بودم و با ستارگان آسمان مصاحبت و مساهرت داشتم و دراین احوال به خاطرم مى گذشت که امیرالمومنین على علیه السلام نیز بیشترشبها را بر این منوال مى گذراند من با همه تنگدستى و بیچارگى احساس مىکردم که فکر من بعالمى بلندتر پرواز مى کند و قوه اى است که روح مرا بهخود جلب مى کند .

این سختیها در موقعى به اوج رسید که مرحوم آخوندفرزند و همسر جوانش را هم از دست داد. تنهائى ،  بى کسى ، تنگدستى ، هر یک مىتواند آدمى را از پاى در آورد و یا او را بسوى یار و دیار دیگرى سوق دهد،اما این عوامل در روح نیرومند و قلب عارف مرحوم آخوند نمى توانستندکوچکترین تزلزلى ایجاد کنند و او را از پیشروى در راهى که برگزیده بود بازدارند.

     او پس از به خاک سپردن زن و فرزندش خانه خود را ترک گفت و روزهادر مجالس درس اساتید خود حاضر مى شد و شبها در کلبه محقر و کوچک خویش درگوشه مدرسه ، بمطالعه دروس و مسائل گذشته مى پرداخت و چنان در این کار غرقمى شود که حجره و مدرسه و شهر و حتى خود را فراموش مى کرد.

در هواى سرد زمستان شامگاهان کنار چراغ نفتى مدرسه بدون آتش مى نشست و به فروع مختلففقهى و اصولى و دقایق دروس ‍ خود مى پرداخت و گاه اتفاق مى افتاد که ازحجره خود بیرون مى آمد و مى دید فجر طلوع کرده .

در یکى از این شبها کنارچراغ نفتى حجره ننشسته ، سر بر روى دو دست خود گذاشته و چشمان مو شکاف خودرا بعبارات کتاب دوخته بود، براى درک مساله اى اصولى مى کوشید ، او آنقدرمطالعه کرده بود که دیگر چشمانش یاراى خواندن نداشت ، کم کم خواب بر چشمانشنشست و در همان حال بخواب عمیقى فرو رفت ساعتها بعد سوزشى در بدن خوداحساس کرد وقتى از خواب بیدار شد دید که سر بر روى دو دست دارد و کتابهاىقطورش در برابرش گشوده مانده احساس کرد که دست راستش مى سوزد وقتى بخودآمد دریافت که شعله آتش چراغ اندک اندک دستش را سوزانده است.

گفته اندکه تا یکسال خورش و قاتق نان او فقط گرمى نانش بوده است که آنرا درهمانوقت که از نانوا مى گرفت مى خورد !

یک شب بعد از شش ماه مقدارى برنجبدستشرسید آن را پاک کرده ریخت میان ظرفى ، گذاشت روى چراغ تا پخته شد، خواستبردارد یک مرتبه از دستش افتاد و ریخت زمین ، خوردن پلو که قسمتش نشد ،هیچ بعلاوه هم سوخت و مدتى گرفتار این سوختگى بود.


[ شنبه 96/6/11 ] [ 5:6 عصر ] [ سـرچشمــه ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 114
کل بازدیدها: 718861
*