سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام | ||
|
*
لینک دوستان
بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم سوختــه مِهـــر و محبّـت بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم وَ یَسـئَـلـُـونَکَ عَــنِ الجِـبــالِ فَـقـُـــــــل... ( آیه 105 طــه )
مصـطـفی(ص) تا به مکــه بود ، جـبـــــــــرئیــــــل آمـــد و شــــدی داشت ، ولی چـــــون او به ســـــدره رسیـــــد ؛ جـبـــــرئیــل بایستــــاد و گفــــت : ما اکنــــــون حجــــاب گشتیم ، دوست به دوست رسیـد، واسطه به کار نیست و دلاله اکـنــون جــز حجــاب نیست.
بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم وَ مَن اَعـرَضَ عَـن ذِکـرِی فَاِنَّ لَهُ مَعِـیـشَــةً ... (آیه 124 طــه) پس هـرکس خـــدا را شنـــاســــد در همه حـــال او را یــــاد کنـــد و از همه یـــادها جز یــاد خـــــدا اعراض کند ،
از خـداونــد عالم به سیّــد فرزندان آدم خطاب رسید : ای مهتـر عالـــم ؛ من نپسندم که اعتماد تو در دو جهــان جز به ما باشد ، یا بر زبــــان تــــو جــــــز ذکـــــــر مــــــا رود ، و در دل تـــو جــز مهـــــر مـــــا بود ، همه را بر تـــو بیـــرون آریم ، و دشمن تـــو گردانیم ، تا در دو جهان جز از مـــــــا تــــــو را یاد نیاید و اول از همه ،خویشان و تبـار و نزدیکان تـو را بیرون آوردیم، تا چون از آنان جفــــا بینی ، بر دوران خود دل ننهی ، و تا چون روی از خـلــق گردانیدی به خـــداونــــــد پیوندی.
بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم فَاصبِرعَـلی مایَقـُولـُونَ وَسَـبِّــح بِحَمدِ رَبِّکَ... (آیه130طـــه ) ای محمّــد(ص) ؛ مــــا می دانیم که دل تــــو از گـفـتــار ناسـزا گـویـان و نادانی بی حـرمتــــان به تنـــگ می آید ، تو صبـــر کــن و دل خود را به حـمـد و ثنـــای مـــــا تسـلی ده ، هر وقـت ایشان قـــدم در کــــوی بی حرمتی نهنــد ، تو قـــدم در نمـــــاز گـــزار ، تا رازِ نمـــــاز ، آزارِ آنــان را از دل تـــــو فـرو نهـد. ای محمّــد(ص) ؛ بامداد و شبانگاه ، همه وقـت ، در همه حــــال، خواهـیـم که حـلـقــه ی درِ مـــا کوبی و در ذکــــر و ثنـــای مــــــا باشی ،
ای محمّــد(ص) ؛ اگر مکّـیـانِ مشرک ، تــو را ناســـــزا گوینــــد ! ( و این زمـــــان صهیونیست ها ) بــــاک مـــــــــدار ؛ کـــه مـــــــا لـــوحِ مــدح و ثنــــای تـــــــو را به قــلــــمِ لطفِ قِــدَم می نویسیــــــم ، چون آنان آیه هـَجـر تو را خواندن گـیـرند ، تـو سـوره ی مـدح و ثنــــای مــــا آغـــاز کـن ، زیرا سینـــه ای که در آن سـوزِ عـشــق مـــا بُوَد ، و سری که در وی خمـــارِ شربتِ ذکـــرِ مـــــــا باشد، دلی که سوختــه مهـــر و محبّـت مـــــــا بُوَد ، جانی که غـریق نظر لطف مــــا باشد ، و تنی کــــــه پیوستــــه در راز و نـــــاز مـــــا باشد، از کجا به استماع گفتگوی بیگانگان پردازد؟ و نادانی آنان در وی چه اثـــر کند ؟
آن شب که من از فـراق تو خـون گریم
بـــاری به نظــاره آی تا چــون گریم هــر لحظه هــزار قطـره افــزون گریم
هـر قطـره به نوحــه ای دگرگـون گریم [ دوشنبه 93/11/27 ] [ 7:53 عصر ] [ سـرچشمــه ]
[ نظرات () ]
بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم برای تسکین دل مصطفی (ص)
بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم طــه، مااَنْـزَلْـنــا عَـلَـیْــکَ الْـقُــــرْآنَ لِـتَشْــقیَ
در کتاب احتجاج از حضرت امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده که رسول خدا(ص) ده سال بر سر انگشتان پاها به ایستاد که پاهایش ورم و آماس کرد، و روی آن حضـــرت زرد گـردید و هـمـه شب را ایستاده بود تا اینکه خـدای عــزّوجــل به او خطاب نمود: طـه مااَنْزَلْنا عَـلَیْکَ الْقُـرْآنَ لِـتَشْقیَ
و در کتاب معــانی الاخــبــار از حضرت صادق (ع) روایت نمـــوده که آن حـضــــرت فـرمـوده:
طـــه از نام هـای پیغمبــر(ص) است و معنی آن (یا طـالــب الحق الهـــادی الــیـــه)، یعنی (ای خواهـنـده حق و راستی که راهنمای بسوی آن هستی) میباشد. ( تفسیرقــرآن عظیم ، فیض الاسلام )
(طــــه) : ای محمــد( ص) ؛ مــرد پــاک راست راه . ایـن اسـت خطاب خطیـر و نظـام بی نظیـــر. این است سخن پر آفرین و بر دل ها نشین و بر جان ها شیرین. دل را انس وجان را پیغــــــــــــام، از دوست یادگار و برجــان عاشقـان سلام.
(طــه) هـم نام است و هـم تعـریف، هـم مـدح است و هـم پیغـام، نام راست و تعـریف درست، مـدح به سـزا و پیغــام تمـــام.
گــروهی گـفـتنــد : سوگـنــدی است که خــداوند به صـفــات و افـعـــال خــویــش مـی کــنــــد کـــــه: مـا اَنـزَلـنـا عـَلَـیــکَ الـقـُـرآن لِـتَشـقــی. این آیت برای تسکـیـن دل مصطفی(ص) است، چه او ترسنده ترین خـلــق از خــدا بود، یاران گفتند رسول خـــدا (ص) نماز کــردی و در دل وی چنــدان تـــرس بــــــــود که جوشیدی مانند آب برآتش! کسی کــو را عـیـان باید خبر پیشش وبال آید چو سازد با عـیان خـلـوت کجا دل در خبر بندد! [ جمعه 93/11/24 ] [ 8:57 صبح ] [ سـرچشمــه ]
[ نظرات () ]
بسم الله الرحمن الرحیم خـزانـه رحمت الهـی
بسم الله الرحمن الرحیم مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا
هـر چند محمد مصطفی(ص) گنج فضل و خزینه رحمت بود، هـرچه او را بایست برای امت بایست، و هـر شربتی که به قهـر نـوش کرد از بهـر غـم و تیمار امت کرد، و هربلائی که کشید از بهـر آسایش امت کشید، از این جهان که رفت در غم امت رفـت و فـردا که سر از خاک دولت برآرد در غم و تیمار امت برآرد و به زبان حال گوید: با یاد تـو زیـرخاک خـواهـم شـد با درد تو سر زخاک درخواهـم کرد و خـداونــد در برابر این رأفت و رحمت او را نوازش و اعـزاز کرد و فرمود : ما عیسی را به آسمان بردیم تا هیچ یک از بت پرستان موکب دولت او را درنیابند و آرامگاه موسی را در زمین پنهان کردیم تا جهودان روی زینهــــــار نبینند، لکـن شخصِ عـزیز و نهـاد کریـم تـو را به مـدینـــــه فرود آوردیــم و به آسمان نبردیــم تا امت تــو تا قیامت از عـذاب گور ایمن باشند که ما گفتیم تا تو درمیان ایشان باشی آنـــــــــان را عــــــذاب نکنیــــــــــم . ای محـمـد ؛ ما مدینه را سرا پرده امن امت تــو ساختیـم ، هـرکه به زیارت تو آید در پرده عـنــایت تــو آمــده و هــرکه در این خاک فـرو شـــد در حمـایت رحمت تو است که : ما اَرسَـلـنـاکَ اِلا رَحـمَــةً لِلعـالَـمِـیـن
در خبر است که مردی کافـر که از زیادی طغیان و تمرد، تیغ انکارحق برکشیده از در مسجد مصطفی(ص) درآمد و گفت: در روی زمین نزد من از محمد(ص) بدتر و مبغوض تر کس نیست! و در زمین هیچ کس را دشمن تر از او که دعـوی پیغمبری می کند ندارم ! چون حضرت چهـره او را بدید، دریای رحمت او به موج آمد و کمند دعوت درانداخت، مرد گفت به لات و عـزی سوگند که ایمان نیارم تا این تیغ به تو ایمان آرد ! و آنرا پیش پیغمبر نهاد و نگاه کرد دید تیغ می جنبد و به زبانی فصیح شهادت را ادا می کند ! همان دم حال بر وی بگشت و ایمان آورد و اسیر کمند توفیق گشت و کلمه شهادت بگفت، آنگاه به مصطفی(ص) گفت: چون درآمدم بر روی زمین از تو دشمن تر نداشتم، اکنون که میروم بر روی زمین کسی را از تو دوست تر ندارم! ( اَلّلهُمّ َصَلّ ِعَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّل فَرَجَهُم) [ یکشنبه 93/11/19 ] [ 11:37 صبح ] [ سـرچشمــه ]
[ نظرات () ]
بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم والا پیــامبــر
بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم وَ ما کانَ اللهُ لِیُعَـذِّبَهُــم وَ اَنتَ فِـیهِـم ... ( آیه 33 انفال ) سیاق این آیت بیان شرف مصطفی (ص) است و اجلال قـدر او و اظهــــار عــزّ او ، خـداونــــد می فـرمایـــد: ای مهتر خافـقَـیـــن ، ای سید ثَقَـلَـیــن ، تا تو در صلـب هــای ایشان بودی ، اسلاف ایشان را عـذاب نکـردیم ، و امروز که در میان ایشانی عذاب از ایشان برداشته ایم و فردا که از میان ایشان بشوی و خادمان و چاکران تو در میان ایشان باشند و استغفـــار کنند عذاب نکنیم ، تا جهانیان عــزّ و جاه و حرمت و پایگاه تو را بر درگاه ما بشناسند و بدانند که تو برای مـــــــا عــزیــز بنــده ای ( اَلّلهُمّ َصَلّ ِعَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّل فَرَجَهُم )
چون حضـرت محمد(ص) را رفتن به سرای آخرت نزدیک شد ؛ جـبـرئیل بیامد و به او گفت : تا تو در میان امت بودی؛ خـداونــد آنان را عذاب نکرد ! حضرت پرسید : اکنون که من از میان آنها می روم ، امّت من گرفتار عذاب خواهند شد ؟ جبرئیل گفت : ای سیّد ؛ دل به چه مشغول داری و چه اندیشه بری؟ که حق می فرمایـد: تا وقتی که امت تو طلب آمرزش می کنند، آنان را عذاب نخواهد کرد ! حضرت فرمود : ای جبرئیل ؛ ترسم که در استغفار کوتاهی کنند،
جبرئیل به حضرت عزت باز رفت و باز آمد و گفت : خـداونــد می فرماید: هرکس پیش از مرگ به یک سال عـذر خواهـد ، عـذرش می پذیرم که من پذیرنده عذر خواهانم ، و نیوشنده آواز سائلانم و پوشنده عیبِ عیب دارانم! محمد مصطفی(ص) به جبرئیل گفت : یک سال مدتی بسیار است ، از خداوند ارفاقی و شـفـاعـتـی بخواه ! جبرئیل رفت و باز آمد تا به یک ماه پذیرفته شد ، و چون آن حضرت باز برای کمتر شفاعت کرد، به یک ساعـت رسید! و چون باز مصطفی(ص) رعایت حال امت را خواست ؛ از جانب خـــداونــــد فـرمان رسید که : چون پشیمانی از گناه در دم مرگ در دل امت تو آید ؛ آن را بپذیرم اگرچه زبان او کار نکند !
حضرت گفت : ای جبرئیل اگر در حال سکـرات مرگ ، بنده بیچاره درمانده اظهار ندامت و پشیمانی را نیز فـراموش کند آیا عـذاب می بیند ؟ جبرئیل برای آخــرین بار رفـت و باز آمد و گفت : خداوند رؤف می فرماید: در این صــــــــورت شـفـــاعـت تـــو و رحـمــت مــن هر دو در جای خود هست! ( اَلّلهُمّ َصَلّ ِعَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّل فَرَجَهُم ) [ چهارشنبه 93/11/15 ] [ 9:11 صبح ] [ سـرچشمــه ]
[ نظرات () ]
بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم امـــام آمــــد
آن مـَــــــــرد آمــــــد
مــرد تاریخ ، مرد بت شکن ، مرد روزگار ، مرد مبارزه و جهاد و عرفان مرد شعر و فرهنگ و ادب مــــرد سیــــاست و دیــــانت
... و بالاخره آن مرد پس از پانزده سال تبعیـــــد به مام وطن بازگشت بازگشتی که نقطه عطفی در تاریخ ملت بزرگ ایران شد سالروز ورودش را که همراه است با آغاز دهـه ی فجر انقلاب اســــلامی ایــــران گرامی می داریم [ یکشنبه 93/11/12 ] [ 9:12 صبح ] [ سـرچشمــه ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |